شاید تأثیری را که علوم شناختی بر جنبههای مختلف علوم دیگر گذاشته است، بتوان به ارتباطات سلولهای عصبی تشبیه کرد. همانطور که برخی از سلولهای عصبی در شبکههای پیچیده و در هم تنیدهی موجود نقش نوعی واسطه را دارند که دو سیستم بزرگ و جدا از هم را به یکدیگر مربوط میکنند، علوم شناختی نیز مانند چسبی است که شاخههای بزرگ دانش بشری را بههم وصله و پینه کرده است. همانطور که میدانید علوم انسانی و علوم تجربی دو شاخهی مهم از دانش امروزی هستند که در گذرگاه تاریخ علم در نقاطی با هم تلاقی داشته و با یکدیگر بدهبستان کردهاند، اما به جرأت میتوان گفت این ارتباطات هیچگاه به اندازهی زمانی که علوم شناختی به مثابهی یک دانش بینرشتهای به چسباندن این دو شاخه به یکدیگر کمر بست، تجلی نیافته است. یکی از زمینههایی که در آن نقاط برخورد علوم تجربی و علوم انسانی بسیار چشمگیر است و نقش واسط بودن علوم شناختی در بالاترین حد رؤیت میشود “آموزش و پرورش شناختی” و یا “علم ذهن، مغز و تربیت” است. طبیعی است هنگامیکه بحث آموزش و پرورش نیروی انسانی و جامعه در میان باشد، سیاست در ورای پرده نمیشیند و مثل سایر بخشهای علوم شناختی زمینهی توجه سیاستمداران و سازمانهای اجتماعی و سیاسی بینالمللی و منطقهای ایجاد میشود.
پیشتر درباره نقش چنین سازمانهای سیاسی و اجتماعی در ترویج، حمایت و کنترل علوم شناختی قلم راندهایم. در این نوشتار سعی داریم تا فعالیتهای یکی دیگر از این سازمانها را در زمینهی خاصی از علوم شناختی، یعنی آموزش و پرورش شناختی، زیر ذرهبین ببریم.
سازمان همکاری اقتصاد و توسعه (OECD) یک سازمان اقتصادی بینالمللی با بیش از 36 کشور عضو است که در سال 1961 با هدف پیشرفت اقتصاد جهانی تأسیس شده است و خود را طرفدار دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد میداند. این سازمان زمینهای را برای بهاشتراک گذاشتن تجارب اقتصادی بین ملل مختلف ایجاد کرده است تا در مواقع بحران بتواند مشکلات را سازمان بدهد. اکثر کشورهای عضو آن اقتصادهای برتر دنیا با شاخصهای اقتصادی و انسانی بالا هستند. بیان تاریخچهی تأسیس و تشکیلات این سازمان در این مقاله نمیگنجد، اما بهطور کلی این سازمان در تعیین مدلهای علمی گرفتن مالیات از شهروندان، در انتشار مجلات و کتابهای اقتصادی و فراهم آوردن پایگاههای دادهی غنی فعالیت میکند.
غالب فعالیتهای این سازمان در قالب کمیتهها، کارگروهها و گروههای ضربت آن انجام میشود. بیش از 200 کمیته زیر نظر این سازمان در زمینههای اقتصاد، تجارت، علم، استخدام و آموزش فعالیت میکنند. برخی از معروفترین این کمیتهها شامل آزانس انرژی هستهای و آژانس بینالمللی انرژی و مجمع دموکراسی ملل می شود. این سازمان همچنین به مسائلی که مستقیماً بر زندگی روزمرهی انسانها اثرگذار هستند، نظر دارد. هر شهروند چه مقدار مالیات میدهد؟ هر شهروند از چه تفریحاتی لذت میبرد و اوقات فراغت خود را چگونه میگذراند؟ جامعه چگونه از شهروندان بعد از بازنشستگی حمایت میکند و در نهایت اینکه جامعه چگونه کودکان را برای زندگی در جهان مدرن امروز تربیت میکند؟
سازمان همکاری اقتصاد و توسعه متوجه شده است که پیشرفت اقتصادی و چرخهی ثروت در یک کشور خاص و در جامعهی جهانی تا حد بسیار زیادی به کیفیت آموزش و پرورش انسانها وابسته است تا آنها را برای زیستن در قرن مدرن بیست و یکم تربیت کند. چنین نگرشی به آموزش و تربیت انسانها، این سازمان را واداشته است تا به دنبال گسترش مبانی شناختی آموزش باشند، چراکه بدون داشتن چنین دیدی به آموزش و تربیت، امکان آمادهنمودن انسانها برای مواجهه با اقتصاد و سیاست امروز ممکن نیست.
“سیاستهای آموزشی و تربیت سازمان همکاری اقتصاد و توسعه به انسانها و ملل مختلف کمک میکند که به زندگیهای مرفهتر و مشاغل بهتر دست یابند. چنین سیاستهایی میزان مشارکت اجتماعی را بالا میبرد. ما کشورها را تشویق میکنیم تا تجارب خود را در آموزش با یکدیگر مقایسه کنند و از یکدیگر بیاموزند و آنها را در این پروسهی دشوار همراهی میکنیم. شاخصهای جهانی ما به کشورها کمک میکند تا اهداف قابل دسترس در آموزش را بشناسند و با راهنمایی رهبران بزرگ آموزش جهان به برنامهریزی بپردازند. برنامههای ما مبتنی بر این است که هر انسان را متناسب با میزان توانمندیهای ذهنی او آموزش داده و ارزشیابی کنیم، چرا که انسانها در حل مسأله و تفکر نقاد با یکدیگر متفاوتند. در خلال برنامههای ما نوع محیطی که برای آموزش انسان قرن 21 مناسب است، مورد توجه قرار میگیرد. تجارب ما در یاری رساندن به هر محصل، به هر معلم، به هر پدر و مادر و به هر سیاستمدار نشان میدهد که تلاش برای ارتقای سطح آموزش هیچگاه تمامی ندارد و این ارتقاء کلید رسیدن به جامعهای بهتر و عادلانهتر است.” این سخنان آندرس اسکلیچر مشاور رئیس این سازمان در امور آموزش و پرورش است که بهخوبی بیانگر سیاستهای شناختی این سازمان در تعلیم و تربیت است. آشنایان با مبانی علم ذهن، مغز و تربیت میدانند که این علم از آموزش هر انسانی، ارتقای تواناییهای فردی او را با توجه به ویژگیهای ذهنی، مغزی و شناختی آن انسان میطلبد و به هیچ وجه طرفدار آموزش و ارزشیابی همهی انسانها به صورت متحدالشکل و یکسان نیست.
این سازمان برای تعیین سیاستهای آموزش خود سه اولویت را در نظر گرفتهاست:
1. کمک به کشورهای عضو این سازمان در طراحی و مدیریت سیستمهای آموزشی خود و انجام اصلاحات در این سیستمها بهگونهای که باعث ارتقای دانش و مهارتهای شهروندان در طول زندگیشان شود.
2. فراهم کردن راهی برای پاسخگویی نیازهای آموزشی هر محصل متناسب با ویژگیهای فردی او
3. ارتقای دانش و توانمندی آموزگاران برای تأثیر هرچه مثبتتر بر آموزش محصلین
احتمالاً تا به اینجا متوجه شدهاید که این سازمان به طور کلی با داشتن نقشی مشابه یک بنگاه بزرگ داده و تحلیل و آنالیز این دادهها و مرتبط کردن سیستمهای آموزشی مختلف به یکدیگر، نقش خود را در ارتقای آموزش ایفا میکند. نقشی که بسیار کلیدی بوده و خود گواهی بر فعالیت این سازمان مبنی بر سیاستهای علوم شناختی است. در ذیل به بررسی اصلیترین برنامههای این سازمان برای آموزش و تربیت آحاد جامعه بر اساس اصول شناختی میپردازیم.
برنامهی ارزشیابی دانشآموزان: سیاست اصلی این برنامه بر این منطبق است که دانشآموزان 15 ساله که آخرین سالهای تحصیلات پایهی خود را میگذرانند به دانش و مهارتهای کلیدی نیاز دارند که به مشارکت هرچه بیشتر آنها در جوامع مدرن امروزی کمک میکند. این برنامه خلاقیت و قدرت تفکر نقاد دانشآموزان و همچنین آموختههای آنها را از خواندن و نوشتن، علم، ریاضیات و مهارتهایی که به واقع برای زندگی قرن 21 نیاز است، ارزیابی میکند. این سیاست به جمعآوری دادهها راجع به مهارتهای اجتماعی و روانشناختی و تمایلات تحصیلی دانشآموزان سراسر جهان و همچنین بررسی فرصتهای آموزشی برای آحاد جامعه میپردازد و این برنامه به کشورها کمک میکند تا سیاستها و برنامههای آموزشی خود را با بهترین نظامهای آموزشی موجود در دنیا مقایسه کنند و این مقایسه را به کار ببندند.
پیمایش توانمندیهای بالغین: بهاندازهگیری تواناییهای حرفهای کلیدی، اطلاعات عمومی و قدرت حل مسئله انسانهای بالغ در محل کار، خانه و جامعه میپردازد. طبق این برنامه، اطلاعاتی از درجهی توانمندیهایی مثل تواناییهای اقتصادی، روانشناختی، مهارتهای بین فردی و توانایی کار و ارتباط با دیگر افراد که توسط شهروندان استفاده میشود، جمعآوری میگردد و تأثیر این تواناییها بر مسائل اقتصادی و اجتماعی بررسی می شود. این اطلاعات به کشورها کمک میکند تا به نقاط قوت و ضعف نیروی کار جامعهی خود آگاه شوند و بتوانند برنامهی آموزشی مناسب را برای عرصههایی که نیاز است، طراحی کنند.
برانداز آموزش: این برنامه یک نگاه کلی به وضعیت آموزش در بیش از 40 کشور میاندازد و آمار سالیانه از ساختار، هزینهها و پیشرفت نظامهای آموزشی فراهم میکند و مشخص میکند که افراد دخیل در آموزش و افرادی که از آموزش سود میبرند، چه کسانی هستند.
برنامهی مطالعاتی آموزش ابتدایی کودکان: از سوی این سازمان برای اولین بار اطلاعات مقایسهای در خصوص پیشرفت شناختی، احساسی و اجتماعی کودکان 5 ساله در نظامهای آموزشی فعالیت میکند و به بررسی اثرات محیط آموزشی و خانوادگی کودک بر پیشرفت او میپردازد.
همچنین این سازمان علاوه بر برنامههایی که در فوق شرح داده شد، برنامههایی برای ارزیابی توسعهی سیاستهای آموزشی هر کشور و برنامههای جزئی برای آموزگاران و محصلین دارد که در مقالات بعدی به آن میپردازیم.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 8، زمستان 1397