در جهانی با این همه عوامل مختل کننده تمرکز حواس، سخت است که به کاری خاص ادامه داد و در مورد لیست پایان ناپذیر کارهایی که باید انجام شوند فکر نکرد. نتیجه نهایی افزایش استرس خواهد بود. اگر این قضیه در مورد شما نیز صادق باشد ممکن است به دنبال راه هایی برای کاستن از این استرس بوده باشید. امروزه مردم از روش های ذهن آگاهی بیش از پیش مطلع اند و از این روش ها به منظور کاهش استرس ناشی از فکر کردن به انجام لیست کار های پایانناپذیرشان استفاده می کنند.
ذهن آگاهی شکلی از تمرین مدیتیشن است که هزاران سال است وجود دارد و از بودیسم در هند منشأ می گیرد. Jon Kabat-Zinn یکی از رهبرانی است که ذهن آگاهی را، در غیاب جنبه های مذهبی، با علم تلفیق کرد. او ذهن آگاهی را به صورت “حضور در لحظه حال همراه با آگاهی و پذیرش و بدون قضاوت” توصیف می کند. به محض پرطرفدار شدن ذهن آگاهی در جامعه، این پدیده سوژه مطالعات نوروساینس و روانشناسی شد. در مغز افرادی که به طور طولانی مدت به تمرین ذهن آگاهی می پرداختند نسبت به مغز افراد عادی تفاوت های عملکردی و ساختاری مشاهده شد. این موارد شامل تغییر در فعالیت مغزی نواحی مرتبط با رفتار عاطفی و اجتماعی و افزایش حجم مغز در نواحی مربوط به حافظه، تنظیم احساسات و عملکرد های سطح بالا بود. حتی انجام کوتاه مدت این مهارت های ذهن آگاهی در کودکان مقطع ابتدایی توانست منجر به پایین آوردن سطح اضطراب اجتماعی، خشونت و کورتیزول شود.
چگونه ذهن آگاهی توانایی های شناختی و خلق را بهبود می بخشد؟
نتیجه تأثیرات مشاهده شده ذهن آگاهی در مطالعات انجام شده روی بالغین به این شکل بود که این مهارت سبب کاهش اضطراب، افسردگی و استرس می شد. این تأثیرات مشابه تأثیر داروهای ضدافسردگی و درمان رفتاری-شناختی بود. سوالی که ذهن محققان را به خود مشغول کرده این است که آیا آموزش کنترل شناختی در اوایل کودکی می تواند از مسائل رفتاری و روانی آینده پیشگیری به عمل آورد؟ اگر چه که هنوز به این پرسش، پاسخی داده نشده، نشان داده شده که ۱۰ ساعت تمرین ذهن آگاهی در کودکان ۴ تا ۵ ساله می تواند به بهبود واضح کنترل شناختی بینجامد. انجام مطالعه بر روی این کودکان در طی روند رشد می تواند به پرسش فوق پاسخ دهد. مکانیسم های زیربنایی این اثرات هنوز در حال جستجو هستند. توانایی نادیده گرفتن درد فیزیکی صرفاً با تمرکز بر محرک بیرونی یا درونی مستلزم فعالیت نواحی فرونتال مغز است که در فرآیند شناخت نقش دارند.
از آنجا که جمعیت های بالینی زیادی (ازجمله اختلالات گفتاری،ADHD، افسردگی و اختلالات غذاخوردن) از عدم کنترل شناختی رنج می برند، ذهن آگاهی می تواند یک راهکار درمانی بالقوه برای بهبود این وضعیت ها و نیز ارتقای سطح عملکردی این جمعیت ها باشد.