تاریخ انتشار: نوامبر 25, 2018
احساس صدا زمانی رخ میدهد که ارتعاشات صوتی وارد گوش ما شده و ساختارهای موی مانندی به نام سلولهای مویی (hair cells) را در گوش داخلی (inner ear) به عقب و جلو حرکت دهند. سلولهای مویی این حرکات را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکنند که سپس در مغز پردازش میشوند.
دقت شنوایی یک فرد تا حد زیادی به سلامتی این سلولهای مویی بستگی دارد. اما وقتی آسیب میبینند، دیگر رشد نمیکنند، و این تفاوتی در افراد نابینا ایجاد نمیکند. بنابراین افراد نابینا نمیتوانند از نظر فیزیکی بهتر از دیگران بشنوند.
با این حال، افراد نابینا اغلب در انجام وظایف شنوایی از جمله یافتن منشاء صدا از دیگران بهتر هستند. برای درک دلیل آن باید فراتر از اندامهای حسی رفته، و به آنچه که در مغز اتفاق میافتد، نگاه کنیم و ببینیم چگونه اطلاعات حسی توسط آن (مغز) پردازش میشود.
ادراک زمانی رخ میدهد که مغز سیگنالهایی را که از ارگانهای حسی دریافت نموده است، تفسیر میکند. بخشهای مختلف مغز به اطلاعات دریافتی از سراسر بدن پاسخ میدهند. مناطقی از مغز اطلاعات بینایی را پردازش میکنند (قشر بینایی) و مناطقی دیگر اطلاعات صدا را پردازش میکنند (قشر شنوایی). اما زمانی که یکی از حواس ما، مثلا بینایی از دست میرود، مغز ما عمل شگفتانگیزی انجام میدهد: عملکرد این مناطق را دوباره سازماندهی (reorganization) میکند.
در افراد نابینا، قشر بینایی در فقدان ورودیهای بصری احساس «بلاتکلیفی» میکند و شروع به «تنظیم مجدد» خود نموده، و تا حدودی سعی میکند مقداری از تکالیف سایر حواس را بر دوش بگیرد. در این حالت افراد نابینا بینایی خود را از دست دادهاند، ولی ظرفیت مغز آنان برای پردازش اطلاعات حواس دیگر بیشتر میشود.
میزان قابلیت مغز برای سازماندهی مجدد خود بستگی به دورهای از زندگی دارد که فرد بینایی خود را از دست میدهد. در هر نقطهای از زندگی، از جمله بزرگسالی، مغز میتواند خود را دوباره سازماندهی کند، اما در دوران کودکی دارای قابلیت بیشتری برای انطباق با تغییرات است. دلیل این است که در دوران کودکی مغز هنوز در حال رشد است و سازمان جدید مغز مجبور به رقابت با یک سازمان از قبل موجود نیست. در نتیجه، افرادی که از سن خیلی زود نابینا شدهاند، سطوح بسیار بالاتری از سازماندهی مجدد را در مغز نشان میدهند.
ظاهرا به نظر میرسد که افرادی که در همان اوایل زندگی نابینا میشوند، بهتر از افراد دارای بینایی عمل میکنند؛ همچنین کسانی که بعدا در زندگی نابینا میشوند، در تکالیف ادراکی شنیداری و لمسی بهتر هستند.
تشخیص موقعیت از طریق انعکاس صدا (Echolocation)
سازماندهی مجدد مغز همچنین به این معنی است که افراد نابینا گاهی اوقات قادر به یادگیری نحوهی استفاده از حواس باقیمانده خود به روشهای جالبی هستند. به عنوان مثال، بعضی از افراد نابینا یاد میگیرند محل و اندازهی اشیاء اطراف خود را با استفاده از تشخیص موقعیت از طریق انعکاس صدا (echolocation) شناسایی کنند. (لینک ویدیوی تشخیص موقعیت از طریق انعکاس صدا (Echolocation) توسط یک فرد نابینا)
معمولا افراد نابینا با ایجاد کلیک با دهان خود و گوش دادن به پژواک آن، میتوانند اشیا را در محیط اطراف خود پیدا کنند. این توانایی به شدت با فعالیت مغز در قشر بینایی ارتباط دارد. در واقع، قشر بینایی در افراد نابینایی که از تکنیک پژواک برای تشخیص موقعیت اشیاء استفاده میکنند (blind echolocators)، تقریبا به همان شیوهی پردازش اطلاعات بصری در افراد بینا پاسخ میدهد. به عبارت دیگر، در این افراد (blind echolocators)، «شنوایی» در مغز، تا حد زیادی جایگزین «بینایی» شده است.
اما هر فرد نابینایی در تشخیص موقعیت از طریق انعکاس صدا به طرز خودبهخودی یک خبره نیست. این که آیا یک فرد نابینا قادر به توسعهی مهارتی مانند تشخیص موقعیت از طریق انعکاس صدا هست، بستگی به زمان و مقدار تلاشی دارد که او صرف یادگیری این کار کرده است. حتی افراد بینا هم میتوانند این مهارت را با آموزش کافی یاد بگیرند، اما ممکن است افراد نابینا از مغز سازماندهیشدهی خود (نیز) که بیشتر متمایل به حواس باقیمانده است، بهرهمند شوند.
افراد نابینا برای انجام کارهای روزانه بیشتر به حواس باقیماندهی خود تکیه میکنند، بدین معنی که هر روز با حواس باقیماندهی خود تمرین میکنند. اعتقاد بر این است که «مغزِ مجددا سازماندهیشده» و «تجربهی» بیشتر این افراد در استفاده از حواس باقیماندهی خود عوامل مهمی هستند که باعث میشود افراد نابینا در شنوایی و لامسه از افراد بینا پیشی بگیرند.