مغز ارگان پیچیدهای است که هرکسی از ظن خود یارش شد. این بار به زندگی یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان تاریخ علوم شناختی، که برای یافتن پاسخ سؤالاتش عاشق مغز شد، میپردازیم. استانیسلاس دهانه فرانسوی در شهری کوچک در مرز میان فرانسه و سوئیس متولد شد. پدرش پزشک بود و او را جزء اولین کسانی میدانند که بر روی سندرم کشندهی الکلی مطالعه کردهاند. بهعنوان یک نوجوان، استانیسلاس از همان ابتدا شور و شعف فراوانی برای یادگیری ریاضی داشت. بهطوریکه تصمیم گرفت در همین رشته تحصیلاتش را ادامه دهد. زمانی که استانیسلاس رشتهی ریاضی را برای ادامهی تحصیل دانشگاهیاش انتخاب کرد، هیچکس، حتی خود او، باورش نمیشد که فردا روزی معمای حلنشدهی مغز آنقدر مجذوبش کند. البته که سؤالات زیادی از همان ابتدا در ذهن او شکل گرفته بود؛ سؤالاتی بنیادین، مانند چرایی و چگونگی به وجود آمدن اعداد و اینکه چرا یادگیری ریاضی برای برخی آسان و برای برخی سختتر است. چرا بعضی ضربها یادگیریشان مشکلتر است؟ چرا همهی زبانها اقلاً برای اعداد نامهایی برگزیدهاند و اینکه چرا باید دانش ریاضی آنقدر با زندگی و افکار ما آمیخته شده باشد. هرچه استانیسلاس بیشتر در مورد اعداد یاد میگرفت، اهمیت دانش مغز برای فهم و پاسخ دادن به این سؤالات برایش روشنتر میشد. او بالاخره باید به سراغ ارگانی میرفت که ریاضی را خلق کرده است: مغز! همهچیز از خواندن کتاب هیجانانگیز ژان پیر چانگکس شروع شد. کتابی با تیتر اغواکنندهی “بیولوژی ذهن” بهخوبی تأثیر خود را بر استانیسلاس دهانه 24 ساله گذاشت. بهطوریکه او چندی بعد همکار همین نویسنده شد و همکاری مؤثری را با وی در زمینهی مدلسازی عصبی مدارهای درگیر در عملکردهای شناختی مغز شروع کرد. همکاریای که تا به امروز نیز ادامه داشته است. اما شروع همکاری با یک دانشمند بیولوژیست پایان این راه نبود. دهانه تازه مسیر خود را پیدا کرده بود. تز دکترای او نیز حتی در زمینهی روانشناسی تجربی بود.
دهانه پس از دریافت دکترا در پژوهشکدهی علوم شناختی و زبانشناسی فرانسه (INSERM) مشغول به کار شد. او همچنین فوق دکترای خود را در طی سالهای 1992 تا 1994 در دانشگاه اورگون در زمینهی شناخت و تصمیمگیری از دانشگاه اورگون دریافت نمود.
زمانی که استانیسلاس دهانه مطالعه بر روی مغز را شروع کرد، رشتهای جدید و جذاب در حیطهی علوم شناختی به نام شناخت ریاضیاتی در حال شکلگیری بود. او هنوز که هنوز است یکی از تأثیرگذارترین افراد در این حیطه میباشد. اما مهمترین مقاله (یا بهتر بگویم کتاب او) در این زمینه کتابی است با عنوان “حس عدد”. از محتوای این کتاب بیش از 4400 بار توسط مقالات دیگر استفاده شده است و حتی با وجود اینکه بیش از 20 سال از انتشار آن میگذرد، هنوز هم بخشی از محتوای مقالات جدید را در حوزهی شناخت ریاضیاتی پوشش میدهد. تحقیقات دهانه با نورولوژیستی به نام لورنت کوهن بر روی بیمارانی با آسیب مغزی (خصوصاً در ناحیه لوب آهیانهای و پیشانی)، که توانایی انجام بعضی از اعمال اصلی ریاضی (برای مثال ضرب کردن) را از دست داده بودند، به نتایج جالبتوجهی رسید.
بررسی این بیماران بهوسیلهی تکنیکهای MRI و EEG بخشی از سؤالات ما را در مورد مکانیسمهای پایهای ریاضی در مغز انسان پاسخ داد
در طی 25 سال اخیر دهانه چندین کتاب و بیش از 150 مقالهی علمی را در معتبرترین ژورنالها به چاپ رسانده است. شاخص علمی معتبر (H-index) استانیسلاس دهانه عدد باورنکردنی 156 میباشد، که او را در زمرهی تاثیرگزارترین دانشمندان دنیا قرار میدهد. به مقالات استانیسلاس دهانه بیش از صد هزار بار استناد شده است. او همچنین دو فیلم مستند تلویزیونی به زبان عموم در مورد مغز ساخته است. او در سن 40 سالگی به درجهی استادی دانشگاه پاریس نائل گشت و کرسی روانشناسی شناختی تجربی را در اختیار گرفت. او در سال 2005 بهعنوان جوانترین عضو انجمن علمی فرانسه، که فرانسیس اول آن را در سال 1530 تأسیس کرده بود، برگزیده شد. او جوایز بینالمللی مختلفی را دریافت کرده است که یکی از مهمترین آنها جایزهی گرنت یک میلیون دلاری جیمز مک کولن بوده است. او مرتباً سفرهایی به سراسر دنیا جهت ارائهی سخنرانی داشته است.
اما علاوه بر مطالعهی شناخت و ریاضیات، استانیسلاس دهانه بر روی مکانیسمهای پایهای خواندن نیز پژوهشهای زیادی انجام داده است. او با فنهای تصویربرداری عصبی مغزِ افراد تکزبانه و دوزبانه را با هم مقایسه کرده است. همراهی او با دکتر لورنت کوهن منجر به بررسی موشکافانهی مسیرهای بینایی دخیل در ادراک کلمات و کشف ناحیهی درگیر در ادراک کلمات در درون مغز شد؛ ناحیهای در لوب گیجگاهی مغز که آسیب و یا خارج کردن آن بهوسیلهی عمل جراحی برای درمان صرع، منجر به اختلال شدید در مهارتهای خواندن افراد میشد. اما مانند بیشتر کسانی که در رشتهی علوم اعصاب به فعالیت میپردازند، مسئلهی آگاهی نیز مغز او را قلقلک میداد! تحقیقات او سالهاست که به سمت بررسی مکانیسمهای عصبی آگاهی سوق داده شده است. که حاصل آن چندین مقالهی علمی و یک کتاب ارزشمند بوده است. کتاب “آگاهی و مغز، مغز چگونه افکار را رمزگذاری میکند” کتابی است که به ما نشان میدهد که پیشرفت تکنولوژی چه کمکی در زمینهی فهم این موضوع پیچیده کرده است.
دهانه در سال 2014 موفق به دریافت جایزه ارزشمند مغز شد. جیاکومو ریزولاتی (که کشف نورونهای آینهای را مدیون او هستیم) از جمله کسانی بود که به همراه استانیسلاس دهانه این جایزه را در آن سال دریافت کردند.
استانیسلاس دهانه هماکنون رئیس بخش مطالعات تصویربرداری شناختی INSERM-CEA است. تیم قدرتمندی که استانیسلاس دهانه در طی سالهای اخیر تشکیل داده است، بهخوبی دادههای بهدستآمده از تکنولوژیهای تصویربرداری عصبی و یا ثبت فعالیت مغزی مانند PET، fMRI، ERP را در کنار یافتههای منتجشده از مطالعات رفتاری و همچنین بیولوژی و فیزیولوژی مغز انسان قرار میدهند؛ در نتیجه مطالعات آنها دیدگاهی جامعتر نسبت به عملکرد مغز انسان دارد.
چندی از آثار استیسلاس دهانه:
توضیح شکل: فهم ما در مورد اینکه مغز ما چگونه محاسبات را انجام میدهد، هنوز ناقص است. هر چند در طی سالهای اخیر دانشمندان تلاشهای ارزشمندی در این راستا انجام دادهاند. از جملهی این محققان استانیسلاس دهانه است. اما نکتهی جالبتوجه در این کتاب عنوان عجیب آن است. دهانه معتقد است که فهم اعداد در مغز ما مانند فهم یک حس، برای مثال رنگ قرمز میباشد. یعنی اعداد بدون آنکه ما بفهمیم در مغز ما ریشه دواندهاند. او کتابش را با این موضوع که حتی پریماتهایی، همچون شامپانزهها، میمونها و یا حتی حیواناتی، همچون موش، کبوتر و یا راکونها هم میتوانند محاسبات عددی ساده را انجام دهند، شروع میکند. او با این شواهد استدلال میکند که مغز از همان ابتدا توانایی محاسبه (بهصورت ابتدایی و خام) را دارد و بهتر شدن توانایی مغز برای محاسبات پیچیدهتر بر مبنای همین اصول ساده انجام میپذیرد. در این میان به تفاوتهای انسانها میپردازد؛ اینکه چرا اسامی چینی کوتاهتر از سایر اسامی در زبانهای دیگر هستند و یا سعی میکند توانایی خارقالعادهی افراد ساوانت در محاسبات عددی را توجیه کند. او کسانی که دچار آسیب مغزی شدهاند و توانایی محاسبهی اعداد را از دست دادهاند، را نیز بررسی کرده است و به موشکافی اختلال ایجاد شده در این افراد پرداخته است. حتی کسانی که به اعداد و یا ریاضی علاقهمند نیستند، بعد از خواندن این کتاب، خود را در دنیای یک ذهن سازندهی اعداد خواهند دید.
توضیح شکل: چگونه نمادها و اشکال سیاهرنگ چاپشده بر روی یک کاغذ سفید هزاران مدار عصبی را در مغز ما فعال میکند و تصاویر، صداها و معناهای جدیدی را در ذهن ما به وجود میآورد؟
استانیسلاس دهانه در این کتابش به یک تناقض آشکار میپردازد: پارادوکس خواندن! چگونه مغزی که در طی میلیونها سال بدون خواندن و نوشتن فرگشت پیدا کرده است، توانست خود را با بازشناسایی لغات تطبیق بدهد؟ او دریکی از سخنرانیهای خود به نکتهی جالبی اشاره کرد: بسیاری از معلمان ما با نحوهی عملکرد موتور ماشینشان بیشتر از نحوه کارکرد مغز دانشآموزانشان آشنایی دارند. او در این کتاب به برخی از اختلالات خواندن در دانش آموزان، مانند خوانشپریشی اشاره میکند. اختلالی که تشخیص و مداخلهی زودهنگام آن میتواند آیندهی بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد. او همانند استیون پینکر (دانشمند علوم اعصاب و زبان شناس معروف) معتقد است که مغز ما در ابتدای تولد مانند لوحی پاک نیست! چراکه مدارهای مرتبط با خواندن و نوشتن در بسیاری از فرهنگها و نژادها مشابه هم است. این توانایی بشر را متمایز از سایر پریماتها کرده است. این کتاب راهنمای خوبی برای کسانیست که میخواهند با مکانیسمهای پایهای خواندن و نوشتن در مغز آشنا شوند.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 9، بهار 1398