موسیقی چیست و چرا مردم فکر می کنند برای یادگیری مهم است؟ اصوات موسیقی زندگی ما را پر می کند: از موسیقی هایی که به صورت آنلاین به اشتراک می گذارید گرفته تا آهنگ های پخش شده در مغازه ها و رستوران ها، در واقع ما به ندرت از موسیقی فاصله می گیریم. در واقع پخش موسیقی “تمرین” چند حسی به مغز می دهد که می تواند باعث تقویت حافظه، کمک به توجه و حتی توانایی خواندن شود. در این مقاله، ما نشان می دهیم که چگونه عملکردهای مختلف مغز، از جمله شنوایی، بینایی، حرکت و آگاهی اجتماعی تحت تأثیر آموزش موسیقی قرار می گیرند. برای به دست آوردن مزایای مغزی در هنگام پخش موسیقی، لازم نیست موتزارت باشید، زیرا موسیقی بسیار قابل دسترس است و چیزی فراتر از آهنگ است. هر زمان که شما بدون حرف ارتباط برقرار میکنید (به جای آن که بگویید)شما درگیر موسیقی هستید. در این مقاله، ما تحقیقاتی که در مورد یادگیری و موسیقی شده است را بررسی می کنیم تا بفهمیم که چرا موسیقی باعث رشد مغز می شود و چگونه موسیقی می تواند بخش مهمی از زندگی ما، در داخل و خارج از کلاس درس باشد.
موسیقی چیست و چرا مردم فکر می کنند که برای یادگیری مهم است؟ مردم هر فرهنگ در سراسر جهان چیزی را می توانند موسیقی بنامند به همین دلیل، ما فقط می توانیم موسیقی را به طور کلی تعریف کنیم، به عنوان نوعی ارتباط از طریق صدا. این بدان معناست که موسیقی از کلمات برای توضیح چیزها استفاده نمی کند. فکر کنید گفتن جمله ای نسبتاً ساده مانند “بند کفش چپ شما باز نشده است” چقدر دشوار خواهد بود اگر فقط با استفاده از ملودی و نت ها بخواهیم آن را بیان کنیم. در عین حال، موسیقی می تواند احساسات عمیقی را منتقل کند که توصیف آن با کلمات دشوار است. علاوه بر اینکه موسیقی نوعی هنر است، هر نوع ارتباطی تا حدی موسیقیایی است. به روشهای مختلف فکر کنید که ممکن است “تعجب” کنید، هر یک از این روشها چیز متفاوتی را منتقل میکنند و این یک جنبه موسیقی ارتباطی است. با وجود اینکه همه استاد ویولن نیستند ولی همه یک استاد سبک ارتباطی خودشان هستند.
در ابتدا، برخی دانشمندان تصور می کردند که مغز فقط با گوش دادن به موسیقی از مزایای آن بهره مند می شود. آنها نشان دادند که نمرات افراد در آزمون های ضریب هوشی وقتی به موسیقی کلاسیک موتزارت گوش می دهند، بهبود می یابد. این باعث شد که مردم باور کنند که گوش دادن به موسیقی شما را باهوشتر میکند. اما این کار بیش از حد ساده بود. مطالعات بعدی نشان داد که گوش دادن به موسیقی واقعا شما را باهوشتر نمیکند بلکه سطح شادی شما را افزایش میدهد و احساس استرس شما را کاهش میدهد که گاهی منجر به تمرکز بهتر و نمرات امتحانی بالاتر میشود. این به این معنی است که در حالی که موسیقی در خانه یا کلاس شما پخش شود، به طور خودکار عملکرد شما را بهبود نمی بخشد، ولی ممکن است از این نظر مفید باشد که به شما کمک کند تا بر روی یک کار جدید یا در موقعیتهایی که توجه بیشتر و استرس کمتر لازم است، بتوانید تمرکز کنید به علاوه، فقط گوش دادن به موسیقی ممکن است تأثیری متفاوت یا شاید کوچکتر از اجرای واقعی موسیقی توسط خودتان داشته باشد. این تقریباً همان روشی است که انجام ورزش بیش از تماشای ورزش، وضعیت جسمی شما را بهبود می بخشد. بنابراین، می توان با نواختن موسیقی همزمان قدرت تمرکز موسیقی را تقویت کرد.
درست مانند عضلات، هرچه بیشتر به مغزتان تمرین دهید، قویتر می شود. فرآیند تغییر مغز از طریق تجربیات ما، انعطاف پذیری عصبی نامیده می شود، زیرا مغز به راحتی مانند پلاستیک شکل می گیرد. دانشمندان قابلیت انعطاف پذیری عصبی را با روش های ویژه تصویربرداری از مغز مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) یا الکتروانسفالوگرام (EEG) اندازه گیری می کنند تا دقیقاً دریابند که چگونه پخش موسیقی نحوه ی کار مغز ما را تغییر می دهد. تحقیق با این دستگاه ها، و همچنین مطالعه مغز افرادی که درگذشته اند، نشان میدهد که شنوایی، بینایی، و بخشهای حرکتی مغز در نوازندگان ماهر، خاص هستند. این خاص بودن نه تنها شامل افزایش اندازه هر ناحیه مغز است، بلکه شامل نحوه کارکرد هر ناحیه نیز میباشد. این علم به ما می گوید که موسیقی چیزی فراتر از یک منبع سرگرمی است و بخش مهمی از زندگی علمی ما است. در اینجا برخی از موارد مهم که در هنگام پخش موسیقی در مغز اتفاق می افتد را بررسی می کنیم.
شنوایی: سیستم شنوایی پس از آموزش موسیقی به طور موثرتری صدا را پردازش می کند و مردم میتوانند تفاوتهای کوچکی را در فرکانس (تعداد امواج صوتی در ثانیه)، که هم حرف زدن و هم موسیقی را آسانتر میکنند، تشخیص دهند.
حرکتی: نواحی مغز که کنترل عضلات و اعضای بدن را در دست دارند (مانند انگشتان، دهان و غیره) تا اندازه ای رشد می کنند. تعداد بیشتری نورون در مغز به تنظیم دقیق حرکت عضلات در این مناطق اختصاص می یابد.
خواندن: مطالعات نشان می دهد که توانایی بهتر در موسیقی به نمره بالاتر خواندن مربوط می شود، که نشان می دهد بین چگونگی شنیدن گفتار و اینکه چطور می توانیم صداهای گفتاری را به حروف ترسیم کنیم رابطه وجود دارد.
آگاهی اجتماعی – عاطفی: پخش موسیقی می تواند باعث افزایش آگاهی اجتماعی – عاطفی شود، که توانایی شناسایی، مدیریت و بیان سازنده احساسات است. یک مثال خوب در این مورد این است که کودکان بسیار خردسال احتمالاً با افرادی که برای آن ها موسیقی پخش می کنند، تعامل مثبت دارند.
چگونه موسیقی می تواند چیزی غیر از آنچه می شنوید را تغییر دهد؟ دلیل اینکه موسیقی می تواند به بسیاری از قسمت های مغز برسد این است که سیستم شنوایی با سایر مناطق حسی ارتباط زیادی دارد (شکل1). به اولین روزهای مدرسه خود فکر کنید، احتمالاً آواز خواندن را به یاد خواهید آورد. بسیاری از ما هنگام تلاش برای به یاد آوردن موقعیت یک حرف مشخص، هنوز آهنگ الفبا را می خوانیم. اگر باور ندارید، چه حرفی بعد از حرف”میم” است؟ در واقع آهنگها، با ملودی و ریتمهای تکراری، به ما کمک میکنند تا لیستها، داستانها و حتی فرایندها را حفظ کنیم.
نواحی چند حسی، مانند قشر پیش پیشانی (شناخت)، قشر حرکتی و قشر شنوایی پیچیده به رنگ خاکستری نشان داده شده و حاوی جعبه های کوچک رنگی هستند تا حسی را که با آنها تعامل دارند نشان دهند. ارتباط قوی به نواحی شنیداری و بصری بزرگراه های دوطرفه محسوب می شوند، زیرا اطلاعات حسی بین نواحی مغز در هر دو جهت (خطوط نارنجی خط چین شده) به اشتراک گذاشته می شود. به همین ترتیب، مناطق حسی (لامسه) با رنگ سبز نشان داده می شوند و همچنین دارای ارتباط دو طرفه هستند که اطلاعات را به اشتراک می گذارند.
شکل 1، الگوی ارتباطات بین منطقه اصلی شنوایی در مغز و سایر مناطق احساس و درک را نشان می دهد. هنگامی که ما یاد می گیریم موسیقی بنوازیم، حواس ما، از جمله بینایی، لامسه، شنوایی، تعادل، حرکت و حس عمقی (آگاهی از بدن) به طور فعال با هم ارتباط برقرار می کنند. دو چیز وجود دارد که موسیقی را در این روند منحصر به فرد می کند. اول، هنگام پخش موسیقی، از تمام حواس خود استفاده کنید. به عنوان مثال، شما ساز را در دستان خود احساس می کنید، صداهایی را که می نوازید، می شنوید و نت ها را در صفحه موسیقی می بینید. از آنجا که هر نوع متفاوتی از اطلاعات حسی در یک زمان متفاوت به مغز شما میرسد، مغز شما باید برای هماهنگ کردن تمام این اطلاعات تلاش کند. دوم، هنگام پخش موسیقی، همه چیز در سرعتهای مختلف و مقیاسهای زمانی اتفاق میافتد و باید دقیقا همه چیز در یک خط قرار بگیرند. در حالی که درک ما از چگونگی پیگیری مغز از همه ی این موارد همچنان نامشخص است، اما به احتمال زیاد مکانیسم های مختلف زمان سنجی برای بازه های زمانی مختلف وجود دارد. برخی از تحقیقات ما بر اساس این ایده است که همگام سازی بین این “ساعت” های مغزی می تواند به ما در تجزیه و تحلیل صداهای دیگر مانند گفتار کمک کند.
موسیقی همچنین روشی است که ما هویت خود را با آن ابراز می کنیم: موسیقیای که مینوازیم یا حتی گوش میدهیم، میتواند راهی باشد برای اینکه به دنیا، همسالان، والدین و دوستانمان چیزی در مورد شخصیت ما بگوید. در فرهنگهایی که از نوشتن استفاده نمیکنند، خوانندگان اغلب جایگاه مهمی در جامعه دارند، چون آنها چیزهای مهمی مثل تاریخ را به خاطر میسپارند. در حالی هویت موسیقی معمولاً مثبت است، مواردی وجود داشته است که یک گروه موسیقی، گروهی دیگر را تهدید کننده یا حتی خطرناک می دانند. برای مثال، در اواخر دهه ۱۹۸۰، هنرمندان موسیقی رپ به خاطر اجراهایی که مقامات تصور میکردند خصمانه و بیاحترامی محسوب میشوند، دستگیر شدند.
موسیقی روی بلندگو و گاهی به صورت زنده پخش می شود و ما می توانیم در بیشتر مکان های عمومی، اتوبوس، آسانسور و رستوران موسیقی را بشنویم. بسیاری از ما از طریق تلفن یا اتومبیل خود نیز به موسیقی گوش می دهیم. زندگی ما واقعاً پر از موسیقی است. بنابراین رابطه ما با موسیقی می تواند تأثیر زیادی در یک عمر یادگیری داشته باشد.