دکتر میپرسد: «آیا میدانی دیروز چه کار کردی؟»
بیمار پاسخ میدهد: «نه، نمیدانم.»
«امروز صبح چی؟ چیزی یادت میاد؟»
«نه، چیزی یادم نمیاد.»
«میتونی به من بگی که امروز ناهار چی خوردی؟»
«راستش را بگم؛ نه.»
دکتر میپرسد: «فردا میخوای چه کار کنی؟»
بیمار پاسخ میدهد: «هر چه لازم باشه.»
هنری ملایسون (Henry Molaison)، که به عنوان بیمار H.M. از او یاد میشود، شاید شناختهشدهترین بیمار تاریخ علوماعصاب است. عارضه فراموشی حاد (amnesia) و حافظه او به مدت بیش از 50 سال مورد مطالعه قرار گرفت و به شناسایی بسیاری از مبانی شکلگیری حافظه و نگهداری آن در مغز کمک کرد.
هنگامی که هنری هنوز مرد جوانی بود، از صرع شدید (severe epilepsy) رنج میبرد. پزشکان در تلاش برای بهبود کیفیت زندگی هنری تصمیم گرفتند که مناطق مشکلساز مغز او را، به ویژه بخشهایی از هر دو لوب گیجگاهی که شامل هیپوکامپ (hippocampus) و آمیگدال (amygdala) و شکنج پاراهیپوکامپ مجاور (adjacent parahippocampal gyrus) بود، بردارند. این جراحیِ تجربی تعداد تشنجها را به میزان قابلتوجهی کاهش داد و از این نظر موفقیتآمیز بود، اما پیامدهای رفتاری غیرمنتظرهای برای او به دنبال داشت: هنری نمیتوانست حافظههای جدیدی ایجاد کند. فراموشی هنری کاملا عمیق بود. او نمیتوانست خاطرات دو سال قبل از عمل جراحی خود را به یاد آورد، اما بقیهی خاطرات اپیزودیک و از جمله شرح حال دوران کودکی خود را به خوبی به یاد داشت. هنری حتی پس از چند دقیقه چیزی از صحبتهایش با دیگری را به یاد نداشت. برای هنری، زمان، در همان بیست و پنج سالگی او متوقف شده بود، اما او میدانست که چیزی اشتباه است و حالت خود را به عنوان «مانند بیدار شدن از رویا» توصیف میکرد.
تجزیه و تحلیل دقیق پیامدهای بعد از عمل جراحی هنری، درک ما را از مغز تسریع کرد. در زمان عمل جراحی، تصور میشد که فرایند حافظه در سراسر مغز گسترش مییابد. این نظریه به سرعت مورد بازنگری قرار گرفت: جراحی هنری اولین شواهد قطعی را ارائه داد که حافظه رویدادی (episodic memory) یک عملکرد قشری (cerebral function) مجزا است که از سایر عملکردهای شناختی مانند هوش عمومی و یادگیری حرکتی جدا است. همچنین نقش لوبهای گیجگاهی میانی (medial temporal lobe) در حافظه شناسایی شد.
هنری حقیقتا خود را به علم واگذار کرد. پس از مرگ هنری در سال 2008، مغز او منجمد شد و در رصدخانهی مغز دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو، توسط دانشمندان به 2400 قطعه به نازکی کاغذ برش داده شد و تصاویری گرفته شد که سپس با استفاده از فناوری دیجیتال برای ایجاد یک مدل سهبعدی از مغز هنری مورد استفاده قرار گرفتند.
بیش از 50 سال پس از این عمل جراحی، این تصاویر نشان دادند که هنوز مقدار بسیار زیادی از هیپوکامپ دست نخورده باقی مانده بود! علاوه بر این، معلوم شد که مناطق آناتومیک دیگری که صراحتا توسط جراحی هدف قرار نگرفته بودند، به طور تصادفی برداشته شده بودند. این نشان میدهد که علاوه بر هیپوکامپ، این مناطق نیز برای حافظه مهم هستند. به ویژه، قشر انتوراینال (entorhinal cortex) – ایستگاه رلهی بین هیپوکامپ و بقیهی مغز – به طور کامل از مغز هنری برداشته شده بود و این احتمال را افزایش داد که این منطقه نقش مهمی در اختلال حافظهی هنری ایفا کرده است.
دکتر اریک کندل، دانشمند علوم اعصاب در دانشگاه کلمبیا، میگوید: «مطالعه H.M. […] یکی از نقاط عطف مهم تاریخ علوماعصاب مدرن است. این مطالعه راه را برای مطالعه هر دو نوع سیستم حافظه در مغز باز کرد، صریح (explicit) و ضمنی (implicit)، و مبنایی برای همه چیزهایی که بعدا آمد، فراهم نمود؛ – مطالعهی حافظهی انسان و اختلالات آن.»
منابع:
Annese, Jacopo, Natalie M. Schenker-Ahmed, Hauke Bartsch, Paul Maechler, Colleen Sheh, Natasha Thomas, Junya Kayano, Alexander Ghatan, Noah Bresler, Matthew P. Frosch, Ruth Klaming, and Suzanne Corkin. “Postmortem Examination of Patient H.M.’s Brain Based on Histological Sectioning and Digital 3D Reconstruction.” Nature Communications (2014).
Squire, Larry R. “The Legacy of Patient H.M. for Neuroscience.” NeuronThe functional unit of the nervous system, a nerve cell that…: 6-9.
تصاویر از ویکیپدیا و clinicalpsychreading.blogspot.com اقتباس شده است.