“مشکل گروههای دوستی اینه که همیشه تو اون یکی بیشتر خوش میگذره”
وودی آلن
بیشتر افرادی که در شبکههای اجتماعی به ارتباطاتِ مجازی میپیوندند، نوعی تناقض را تجربه میکنند که به “تناقض دوستی” مشهور است. به عبارت ساده، تناقض دوستی میگوید که عمومِ افرادِ یک جامعه محبوبیتِ کمتری نسبت به میانگینِ محبوبیتِ اطرافیانشان دارند. محبوبیت در شبکهها و ارتباطاتِ مجازی، از طریقِ تعداد دوستان (دنبالکنندگانِ ما و آنهایی که ما دنبالشان میکنیم) سنجیده میشود. نظریهی “تناقض دوستی” نخستینبار توسط جامعهشناسی با نامِ “اسکات ال. فِلد” و در سال 1991 مطرح شد. فِلد معتقد بود که بیشتر انسانها، تعداد دوستانِ کمتری از میانگینِ تعدادِ “دوستانِ دوستانشان” دارند. او این تناقض را به عنوانی شکلی از یک “نمونهگیری جهتدار” تبیین کرد و معتقد بود افرادی که دوستانِ بیشتری دارند، تمایل به حضور در گروههای دوستی محدودی دارند و تمایلِ اندکی به دوستی با افرادی نشان میدهند که ارتباطاتِ اجتماعی کمتری نسبت به آنها دارند. در نتیجه افرادی که دوستانِ کمتری دارند، به برقراری ارتباطِ دوستی با افرادی مبادرت میورزندکه آنها نیز دوستانِ کمی دارند. از این طریق با دو حلقهی تکرارشونده روبرو هستیم که مدام یکدیگر را تکثیر میکنند و تجسم یک ضربِالمثل قدیمی هستند: ثروتمندها، ثروتمندتر میشوند و فقیرها، فقیرتر!
حالا محققان دانشگاه ایندیانا به سرپرستی “جان بالن”، نه تنها شواهدی آزمایشگاهی در تاییدِ “تناقضِ دوستی” یافتند که حتی بحث از مفهومی با نامِ “تناقض شادی” به میان میآورند. بالن و همکارانش جامعهای آماری (تصادفی) متشکل از 4.8 میلیون نفر از کاربرانِ توئیتر را انتخاب کردند. شبکهی ابتدایی از 102 هزار کاربر و 2.3 میلیون ارتباط تشکیل شده بود. در مرحلهی بعد با محدود کردنِ نمونه به افرادی که حداقل 15 دوست دارند، لحنِ توئیتهای افراد منتخب را مورد تجزیهوتحلیل قرار دادند. این بررسیبااستفاده از الگوریتمی انجام گرفت که پیشتر برای سنجش لحنِ مثبت یا منفی کاربران شبکههای اجتماعی طراحی شده بود. کاربرانی که لحنِ توئیتهایشان مثبتتر بود، بهعنوانگروهِ افرادِ “شاد” نامگذاری شدند. تعدادِ افراد گروهِ شاد،39.110 کاربر توئیتر بود. تحلیلِ آماریِ نتایجِ بهدست آمده از این گروه، نتایج جالبی را نشان میداد.
94.3 درصد از آنهایی که در این گروه قرار داشتند و به اصلاح شاد بودند، به نسبت میانگینِ تعدادِ ارتباطاتِ مجازی دوستانشان، ارتباطِ کمتری داشتند. (“تناقض دوستی” با نسبت بالایی به اثبات رسیده بود.) اما همچنین 58.5 درصد از افرادِ شاد، نسبت به دوستانشان احساسِ شادمانیکمتری داشتند! به عبارت دیگر، همان حلقهی تکثیرشوندهای که درخصوصِ “تناقض دوستی” پدید آمده بود، با نسبتِ کمتری در اینجا نیز مشاهده میشد.
افرادی که دوستانی کمتری دارند، شادی کمتری را نیز تجربه میکنند. در مقابل، آنهایی که افرادِ شادتری هستند، با آنهایی ارتباط برقرار میکنند که دوستانِ بیشتری دارند. همبستگی میانِ محبوبیت و احساسِ شادی، همان حسی قریب و درونی را به یاد میآورد که هنگامِ چرخیدن در فضای مجازی تجربه میکنیم. عمومِ ما احساسِ میکنیم که شادی کمتری داریم. احساسمان درست است، چراکه اکثریتِ ما متعلق به گروهی هستیم که تعدادی دوستانمان از میانگینِ تعدادِ دوستانِ دوستانمان کمتر است!
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص تناقض شادی، اینجا را کلیک کنید.