نتایج بلایای طبیعی معمولا با تعدادی عدد بیان میشود!
تعداد تلفات و مصدومان؛ تعداد خانهها و ساختمانهایی که تخریب شدهاند، تعداد اسکناس خرج شده برای تعمیر خرابیها و … . اما آیا به راستی کسی زخمهای روحیای که به بازماندگان این بلایا وارد میشود را حساب میکند؟!
هنگامی که مردم یک بلای غیرقابل پیشبینی را تجربه میکنند معمولا اولین واکنشی که نشان میدهند مخلوطی از ترس و استرس است.
روانشناسی از کلینیک مایو در مینهسوتا میگوید: «این بازماندگان متحمل تجاربی میشوند که در زندگی عادی هر انسانی رخ نمیدهد و بسیار فراتر از وقایع معمول زندگی است».
حتی بعد از اینکه پسلرزهها به پایان رسید، بارش بارانها تمام شد و شعلههای آتش فروکش کرد باز هم شماری از مردم با استرس و اضطراب شدیدی دست و پنجه نرم میکنند.
وقایع استرسآور در بدن «حالت ستیز و گریز» را فعال میکنند. در نتیجه بدن رو به ترشح هورمونهایی مثل آدرنالین و کورتیزول میآورد. تمام انسانهایی که بلایای طبیعی را تجربه میکنند به طور موقت دستخوش چنین تغییرات زیستی و روانی میشوند. اما برخی از انسانها درگیر استرس مزمن میشوند و این استرس طولانیمدت بر بخشهایی از مغزشان که مسئول تصمیمگیری و کنترل اعمالشان است اثر میگذارد. در نتیجه این افراد بیشتر از جمعیت عادی رو به مصرف سرخود داروها میآورند و بیشتر مستعد اعتیادند. برای مثال محققان متوجه شدند که یک سوم از بازماندگان طوفان کاترینا در آمریکا که به هوستون و تگزاس نقل مکان کرده بودند به مصرف الکل و ماریجوانا روی آوردند.
بعد از یک بلای طبیعی روال زندگی انسان مختل میشود و انسانها ممکن است دچار مشکلات در زندگی شغلی و اجتماعی خود شوند. بعد از این تازه باید منتظر ساخت دوباره خانهها و املاکشان باشند. در طی این انتظار معمولا انسانها به داروها و مواد مخدر متوسل میشوند که به آنها کمک میکند تا بر زندگی خود تسلطی نسبی پیدا کنند.
از دست دادن خانه و کاشانه و اعضای خانواده ممکن است منجر به استرس و اضطراب طولانیمدت در بازماندگان شود. برای مثال طی مطالعهای روی بازماندگان یک حادثه آتشسوزی وسیع دیده شد که تعداد مراجعین به مراکز روانپزشکی نسبت به قبل ۲ برابر شده است.
اقلیتهای مذهبی و نژادی، کودکان، افراد مسن و افراد فقیر نسبت به ابتلا به چنین بیماریهای اضطرابی مستعدترند. خصوصا در کودکان ممکن است باعث تغییر در رفتار، حافظه و تکامل کودک شود. حتی در بالغین ممکن است علائمی مثل کابوسهای شبانه، ترس از امنیت و حتی علائم فیزیکی مثل تنگی نفس موقع یادآوری حادثه عارض شود. این علائم دال بر «اختلال استرس پس از سانحه» در بازماندگان است که معمولا هفتهها تا ماهها پس از حادثه ادامه مییابد. در همان مثال طوفان کاترینا، ۱۵ درصد بازماندگان مبتلا به این اختلال شده بودند. با این حال تمام افراد دچار این اختلال نیاز به درمان ندارند و معمولا در صورت حمایتهای اجتماعیِ مناسب به زودی علائم بیماری در آنها برطرف میشود. پس حمایتهای اجتماعی و آموزش و به کار بردن اصول خود مراقبتیِ روانی میتواند تاثیر بسزایی در بهبود این اختلالات داشته باشد. در نتیجه برای بازگشت تمام انسانهای داغ دیده به شغل، خانواده و زندگیشان در نظر داشتن اصول روانشناسی مهم است.